لبخند بزن...
وقتی باران می بارد چقدر روز و روزگارم قشنگ می شود... امروز در این باران پاییزی چقدر بوی پیراهنت را قشنگ تر و دوست داشتنی تر از قبل حس میکنم.
چطور باید با تو بگویم که وجودت روشنی بخش لحظه های زندگیم شده است... چطور با تو بگویم که با تو بودن و با تو ماندن تنها آرزویم شده است... اینک این فقط تویی که باور داری من از جنس بارانم حتی اگر کسی باران نخواندم؛ و من در این روزگار بی مهری، به گرانترین بها عشق تو را خریدارم. مرا در آغوش بگیر و لبخند بزن انگار دنیا می خواهد زیباترین عکس یادگاری را از ما بگیرد...
86 از 86 | قبلي |
در همین زمینه نظر دهيد...
شاید برایت غریب باشد ولی من هنوز هم به تو سر میزنم و هنوز به تو و کلماتت می نگرم کاش بلد بودم چه کنم که تو یکبار دیگر از دست من شاد شوی و بخندی حتی اگر حلال نکنی ، حتی اگر قولت را زیر پا بگذاری و قیامت شفاعت نکنی به احترام تمام مهربانی های وجودت تو بگو چه کنم
a@a.com
salam omre adam kame pas ta mitonid ashegh beshid ham eshgh vaghee ham gheyre vaghee dokhtara shoma ham ghodratmand bashid az pesara so estefade konid bebarideshon khne khali har balayi k deleton mikhad sareshon biyarid va dar akhar tosiye mikonam zod ezdevaj nakonid pesara ham biyoftid b jon dokhtara forsat kame hesratha dast zire chone montazeran mabada beheshon bar bokhori ba tashakor
ahmadraeisi982@gmail.com
منم عاشق باران... حيف ....
AaF